وقتى بنده اى بر گناه اصرار ورزد خداوند ولایت خود را از او بر مى دارد، سپس آن بنده اسیر دست شیطان گردیده و در ضلالت و گمراهى فرو مى رود. از این رو در قرآن کریم آمده :
فیضل الله من یشاء و یهدى من یشاء و هو العزیز الحکیم .
((آنگاه خداوند هر کس را بخواهد به ضلالت وا مى گذارد و هر کس را بخواهد به مقام هدایت مى رساند و او خداى مقتدر و داناست .)
این دو موجود در بعضى از صفات با هم اختلاف دارند و در بعضى ویژگى ها متحداند. موارد اختلافشان از این قرار است :
1- سگ ها در روز مى خوابند و شب ها براى پاسدارى از اموال صاحبشان بیدار مى مانند. اما شیطان نه روز مى خوابد و نه شب ؟! او در تمام اوقات کارش سر راه گرفتن و حمله کردن به مردم مى باشد، آنان را از راه مستقیم منحرف نمودن است .
2- سگ ها میان دشمنان و دوستان صاحبانشان فرق مى گذارند. به دوستان صاحب خود حمله نمى کنند، جلوى آنها را نمى گیرند، حمله آنها فقط به دشمنان است ، ولى شیطان به دوست و دشمن حمله مى کند، هر دو را اذیت مى نماید و راه را بر هر دو مى بندد.
3- سگ ها به اهل خانه و صاحب خود حمله نمى کنند، به خلاف شیطان که به اهل خانه هم حمله مى کند!؟ پیامبران الهى اهل خانه اند که اگر بتواند حمله مى کند و ایشان را از اوج عزت پایین مى آورد. نمونه آن حضرت آدم و حوا پدر و مادر آدمیان است . به قول شاعر:
آن عدوئى کز پدرتان کین کشید |
سوى زندانش ز علیین کشید |
مادر و باباى ما را آن حسود |
تاج و پیرایه به چالاکى ربود |
کردشان آن جا برهنه خوار و زار |
سالها بگریست آدم زار زار |
با خدا گفتى شنیدى رو به رو |
من کیم در پیش مکر آن عدو |
خدایا در کف شیطان زبونم |
زحیرت من نمى دانم که چونم |
زچنگ این سگم آزاد گردان |
به آزادى دلم را شاد گردان |
شیطان حتى به صاحب خانه (خدا) هم حمله مى کند و در برابر او فریاد مى زند. و به فرموده قرآن مجید، آن ملعون مى گوید:
رب بما اغویتنى لازینن لهم فى الارض و لاغوینهم اجمعین
شیطان آن گاه که مهلت یافت ، به مبارزه با خدا برخاست و - گفت : ((خدایا حالا که مرا گمراه نمودى ، من هم در زمین - همه چیز را - در نظر فرزندان آدم آراسته مى کنم که از یاد تو غافل شوند و همه آنان را گمراه خواهم کرد))
باز آن ابلیس بحث آغاز کرد |
که بدم من سرخ رو کردیم زرد |
رنگ رنگ توست صباغم توئى |
اصل جرم و آفت و داغم توئى |
همچون آن ابلیس و ذریات او |
با خدا در جنگ و اندر گفت و گو |
4 - سگ ها متملق و متواضع اند، خود را از دیگران و هم نوعان خود برتر و بالاتر نمى دانند. اما شیطان ، به فرموده خداوند متعال متکبر است ، آن جا که مى فرماید:
ابى واستکبر و کان من الکافرین
((وقتى فرشتگان به دستور خداوند به آدم سجده کردند مگر شیطان - ابا کرد و تکبر ورزید و از گروه کافرین گردید)).
5 - سگ ها زیاد بچه مى زایند - دیده شده که سگى 12 بچه زایید- بچه هاى آنها مى میرند یا کشته مى شوند. شیطان هم زیاد بچه مى زاید، ران هاى خود را به هم مى مالد و تخم مى ریزد، از هر تخمى شیطانى بیرون مى آید - ولى آنها تا روز موعود سالم و باقى مى مانند! در روایتى وارد شده :
نسبت یک انسان مؤمن با شیاطین ، نسبت لاشه گوشت است به زنبورهایى که اطراف آن را گرفته اند. امام صادق علیه السلام در این باره مى فرماید: ((قسم به خدایى )) که محمد صلى الله علیه و آله را به حق مبعوث فرمود، شیاطینى که بر یک مؤمن مسلطاند، زیادتراند از زنبورهایى که اطراف لاشه گوشتى را گرفته اند)).(63)
و امام باقر علیه السلام درباره شمارش شیاطین در اطراف یک نفر مؤمن مى فرماید: ((زمانى که انسان مؤمن از دنیا برود به اندازه جمعیت ربیعه و مصر - که دو طایفه بسیار پرجمعیتى بودند - آن مکان و همسایگان آن مؤمن را رها مى کنند و مى روند)).
تمام این شیاطین ، در اطراف مؤمنان لانه کرده و ایشان را وسوسه مى کنند و از راه مستقیم مى گردانند. در روایتى آمده است :
((اگر شیاطین بر قلوب بنى آدم احاطه نداشتند، هر آینه آنان مى توانستند به ملکوت آسمان ها راه یابند و آن جا را ببینند)).
6 - اگر کسى به سگ ها نان دهد و با آنها مهربانى کند با او آشنا مى گردند، هر کجا او را ببینند تملق مى گویند، خود را به خاک مى اندازند و سر و دم مى جنبانند. اما شیطان را هر چه محبت کنى رام نمى شود! بلکه عداوتش بیشتر مى شود، قرآن در این باره مى فرماید:
فمثله کمثل الکلب ان تحمل علیه یلهث او تترکه یلهث
((مثل آن مثل سگى است که اگر او را تعقیب کنى یا به حال خود واگذارى به سوى تو ((عو عو)) مى کند و حمله مى نماید)).
کیست کار دست تو جامه اش پاره نیست |
آتشى از تو نسوزم چاره نیست |
7 - یورش بعضى از سگ ها ناگهانى است و از پشت سر افراد مى آیند و آنان را مى گیرند. شیطانى هم غافل گیر است . از پشت سر کمین مى کند، بر سر راه هاى مستقیم مى نشیند. قرآن در این باره چنین مى فرماید:
قال فبما اغویتنى لاقعدن لهم صراط المستقیم
((شیطان در برابر خدا ایستاد - و گفت : حال که مرا گمراه نمودى ! من نیز بر سر راه بندگانت مى نشینم و آنان را از راه راست که آیین شرع تو است منحرف و گمراه مى گردانم )).
آن ملعون نه این که فقط از پشت حمله مى کند بلکه در چهار جهت کمین کرده و از هر چهار سو حمله را شروع مى کند. خداوند در این زمینه مى فرماید:
ثم لاتینهم من بین ایدیهم و من خلفهم و عن ایمانهم و عن شمائلهم و لاتجد اکثرهم شاکرین
((آن گاه من از پیش رو و از پشت سر، از طرف راست و چپ در مى آیم و به انحرافشان مى کشانم تا آنان شکر نعمتهاى تو را به جاى نیاورند)).
8 - سگ حیوان نجس العین است . اما در چند مورد پاک مى شود، یکى در جایى که استحاله شود؛ یعنى از حالت اول بیرون آید و به صورت چیز پاکى درآید، مانند سگى که در نمک زار فرو رود و نمک شود. دیگر این که بدن سگ تبدیل به کرم شود. اما شیطان به هیچ عنوان پاک نمى شود، حتى در قیامت و آتشى که از مطهرات است . اگر چیز نجسى را بسوزاند و خاکستر شود پاک مى گردد. اما اگر شیطان را بسوزاند پاک نمى شود.
9 - سگ ها ظاهر و آشکاراند و مبارزه با آنان آسان ، اما شیطان ناپیدا و مبارزه با او بسى مشکل است .
دشمن اگر ظاهر بود از وى توان کرد حذر |
لیک ، ایمن بودن از خصم نهانى مشکل است . |
10 - یکى دیگر از اختلاف هاى سگ و شیطان این که : اگر سگى را نان و طعام دهى تا وقتى که مشغول خوردن طعام خویش است تو در امان و آسایشى هستى و آزارى از آن نمى بینى . اما اگر خواسته شیطان را هم بر آورى و به اصطلاح طعامش دهى در همان لحظات هم از شر او در امان و آسایش نیستى و او به تو حمله ور است و لحظه اى آرام ندارد.
اما جاهایى که سگ با شیطان با هم متحداند، از این قرار است :
1 - مردم سگ ها را در کوچه و بازار سنگ مى زنند و آنها از دست مردم مى گریزند. شیطان را هم چه الان که از دیدگان پنهان است و چه زمانى که ظاهر و آشکار مى گردد، سنگ باران مى کنند. در زمانى که مخفى است ، دو طایفه او را سنگ مى زنند، یکى مؤمنان که با لعن و نفرین خود آن ملعون را هدف قرار مى دهند و بدنش را مجروح مى نمایند، این زخم او باقى مى ماند تا زمانى که آن مؤمن از یاد خدا غافل شود در این صورت شیطان او را به معصیت مى کشاند! وقتى که مؤمن گناهى مرتکب شد جراحتش بهبود پیدا مى کند. دیگرى فرشتگان با تیرهاى شهابى . قرآن در این باره مى فرماید:
الا من خطف الخطفة فاتبعه شهاب ثاقب
((فرشتگان اطراف شیاطین را با قهر و غلبه مى گیرند و با تیرهاى شهابى فروزان آنان را مورد حمله قرار مى دهند و تیر باران مى کنند))
اما در زمان حضرت مهدى علیه السلام که او آشکار مى شود، مردم از هر طرف او را سنگ باران مى کنند تا سرانجام به دست آن حضرت یا به دست جبرئیل به قتل مى رسد.
چون نور رحمت در رسد شیطان چه سان تاب آورد |
خورشید چون گردد عیان شب را نهان باید شدن |
2 - صاحب سگ آن را علیه دشمنان خود تحریک مى کند تا به آنان حمله نماید. خداوند هم شیطان را علیه دشمنان خود - معصیت کاران ، کفار و مشرکان ، فجار و بى دینان - تحریک مى کند و مى فرماید:
((اى شیطان ! برو، تو و جمله لشکریانت ، سواره و پیاده نظامت ، بر آنان که از تو پیروى کرده اند، محاصرشان کن و بر آنها بتاز)).
این نهیب بانگ آن ملعون بود |
هیبت بانگ خدائى چون بود |
3 - صاحب سگ هنگامى که مهمان داشته باشد سگ خود را مى بندد که مهمان را اذیت نکند. خداوند هم چون در ماه مبارک رمضان بندگان خود را به مهمانى دعوت کرده ، شیطان را نیز به غل و زنجیر مى کشد تا آنان را اذیت و آزار نکند.
4 - صاحب سگ دوستان خود را به آن مى شناساند که مزاحم شان نشود. خداوند هم دوستان خود را به شیطان معرفى مى نماید. قرآن درباره مى فرماید:
((هرگز تو بر بندگان خالص من تسلطى ندارى ، بر دوستان مخلص من راهى ندارى و نمى توانى بر آنان دست پیدا کنى ، تو فقط بر مردم نادان و گمراه تسلط دارى )).
5 - اگر شخصى بخواهد بر طایفه یا ایلى وارد شود و سگشان مانع باشد، وى صاحب سگ را صدا مى زند، و او هم سگ خود را صدا مى زند تا حیوان ساکت شود و برگردد.
ترکمان را گر سگى باشد بدر(76) |
بر درش بنهاده باشد رو و سر |
کودکان خانه دمش مى کشند |
باشد اندر دست طفلان خوارمند |
یا اگر بیگانه اى معبر کند(77) |
حمله بر وى همچو شیر نر کند |
که اشداء على الکفار شد |
با ولى ، گل (78) با عدو(79) چون خار شد |
مؤمن هم اگر بخواهد به درگاه خداوند روى آورد، شیطان از او جلوگیرى مى کند! پس نخست باید از شر شیطان به خدا پناه برد. قرآن در این رابطه مى فرماید:
((اگر از طرف شیطان بخواهد در تو وسوسه اى ایجاد شود و جنبشى از آن پدید آید، باید از شر آن به خدا پناه برى ))
ملک ، ملک اوست فرمان ، آن اوست |
کمترین سگ بر در، آن شیطان اوست |
پس سگ شیطان که حق هستش کند |
اندر او صد فکرت و حیلت تند |
بر در کهف الوهیت چو سگ |
ذره ذره امر جو بر جسته رگ |
این اعوذ آن است که از لطف اى خدا |
بانگ برزن بر سگت ره برگشا |
تا بیایم بر در خرگاه تو |
حاجتى خواهم ز وجود و جاه تو(81) |
6 - وقتى سگ در مقابل انسان ((عو عو)) زوزه مى کند، باید آیه مبارکه ((وکلبهم باسط ذراعیه بالوصید)) را تلاوت نمود، که سگ برمى گردد.
وقتى هم که شیطان راه را بر بندگان بست و حمله کرد، باید ((اعوذ بالله من الشیطان الرجیم )) را قرائت نمود تا فرار کند.
نظرات شما عزیزان: